عاشقی تنها با قلبی پر از حرفای نگفته ... گاهی اوقات میشه که نمیتونی حرف دلت رو بزنی .. اینجوری میشه که همیشه حرفت رو تو دلت میمونه و میشه جایگاهی واسه حرفای نگفته و دیگه جایی واسه عشق کسی و جایی واسه دوست داشتن کسی نداری
| ||
|
گاهــے فعل هـــا در هر نگاهت صد حرف بود و صد باختم در عشق، اما باختن تقدیر نیست به ما دروغ می گفتند:
خیال می کردم اگر دوباره ببینمت دوباره عود میکند عفونتِ لذیذِ خاطراتِ تو! ایـــن روز هـــا دلگرمـــی مــــی خـــوام نگران نباش نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست... نه از شیون های مداومش
من چرک نويس احساسات تو نيستم !
هر که با احساس شد خواهد شکست ... این جواب سادگیست!
دلم، تو زیر همه چیز زدی،
خيلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه اگر كلمه دوستت دارم نمايشگر عشق خدايي من نسبت به توست...
خیــلی بـده روز تـولدت کــسی هــدیــه نـده بغض که میگیـره آدمو به سینــه ای
تکیه نــــده
خیـــلی بــــده مهــر کـــه میـــشه منتـظری وقـتی میــدونی نمـــیاد آخـرشــم بـایـد بـری
خـــیلی بــــده کـــه انـتـظــار سـر بر سـه چـــهارِ مهـــر عشـــق بـایـه دخــتر بــرسه خـیلی بده روز تولدت کــسی هدیه نده وقتی میخوای گریه کنی بهت بگن گریه بده خیـلی بده ، خیلی بده هدیـه برات گل بیـارن کارت عروسی عزیز ترینتو رو لب طاقچت بزارن
خـیلی بــده هــدیه برات زخـم زبون کادو بـدن بـا حرفـاشـون نـمک رو زخمت بپاشن بعدم برن
خــیلی بـده تـولدت یـاد کسی نمونــه تــو ذهـنم هس تـولـدت نشون به اون نشونــه نشون به اون نشونـــه کـه گلای رز رو طاقچست بیستـو یـه چنــدتا گل رز اینارو خـوب یادت هست
خیـلی بده تـولدت یـه قـاب بـغل بگیـری حتـی یه عکس نموند برات که تو براش بمیـــری
خیـــلی بــــده روز تولدت کــسی هـدیـــه نـــده بغــض که میگیره آدمو به سینـه ای تکیه نده می بخشم کسانی را که هرچه خواستند بامن بادلم با احساسم کردند ومرا دردوردست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم پروردگارا به من بیاموز دراین فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند... آرام به شانه ام زد وگفت:
شکستــــن دلــــــــ
به شکستـــــن استخوان دنـــــده می مـــاند ... از بیـــرون همهـ چـیــــــــــز روبهـ راه استــــــــ ... ! اما هـــــــــر نفس ... درد استـــ که میــــکشــــی ... !!! ![]() نيازم ، نه ديگر آغوشت است
نه دستانت ،نه گيس سياه ، نه چشم خمارت و نه دیگر هیچ،
با يك فنجان سكوت تلخ ،
فرو مى برم حماقتم را
كه دوستت داشتم
... ![]() روش معلم های سخت گیر را تقلید میکنم
هی تند تند مشق شب می دهم
به خود
که
بنویس:
- صدبار-
- از روی هرکلمه -
دلتنگی ممنوع!
دوست داشتن ممنوع!
خاطره ممنوع...
خاطره بازی هم!
مشق کن هر غروب تمام اینها را..
تا که باورت شود
دوره ی خوشی های دلت گذشته!
اما..
چه فایده
که
طفلی بازیگوش شده ام و سربه هوا
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |